میدونی که هیچ کس جاتو نمیگیره
سلام. خواهرتم آناهید.
1401 شد. نیومدی. در بهترین حالتت 1402 میای. هرچند مطمئن که نه، چون تا خدا نخواد برگ از درخت نمی افته. اما احتمال زیاد این اتفاق نمی افته.
من میشم خواهر بزرگ 12 ساله. بقیه مین چرا برای کسی که نیست وبلاگ میینویسی. ولی نمیدونن که تو هستی
تو همیشه تو قلب من تو رویا هام تو بازی ها و نقاشی های بچگیم تو آرزو های موقع فوت کردن شمع تولدم هستی
میدونی که هیچ کس جاتو نمیگیره؟
نه مادرم نه پدرم نه بچه داییم نه برادر خواهرای دوستام نه بچه های پارک.
نه سانایی که با تمام نزدیک بودنم بهش لحظه ای جای تو رو نگرفت
(ادامه این قسمت پست، 2 شهریور 1401
و نه حتی آلا با تمام مهربون بودنش..)
بچه تر بودم به مامان گفتم خواهر برادر میخوام
بهم گفت من مییشم خواهرت بابایی هم مییشه برادرت
یادم نیست چی گفتم ولی جوابش بعد چند سال تازه به ذهنم اومده
بچه بودم نگفتم: هر وقت خواهر و برادر جای پدر و مادر رو گرفتن پدر و مادر میتونن جای خواهر و برادر رو پر کنن
خلاصه که اگر 10 سالم بگذره جز سنم هیچ چیزی رو تو اسم وبلاگم تغییر نمیدم
منتظرت میمونم حتی وقتی بشم خواهر بزرگ 20 ساله.
همونطور که این 11 سال منتظرت موندم
همیشه دوستت دارم عزیزِ رویایی...