𝓐𝓷𝓪𝓱𝓲𝓭 (◦•●◉✿اســماءالـهدی✿◉●•◦)𝓐𝓷𝓪𝓱𝓲𝓭 (◦•●◉✿اســماءالـهدی✿◉●•◦)، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
𝓜𝔂 𝓫𝓵𝓸𝓰𝓜𝔂 𝓫𝓵𝓸𝓰، تا این لحظه: 3 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
𝓬𝓸𝓸𝓴𝓲𝓮 (𝓶𝔂 𝓬𝓪𝓽)𝓬𝓸𝓸𝓴𝓲𝓮 (𝓶𝔂 𝓬𝓪𝓽)، تا این لحظه: 3 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره
𝓕𝓪𝓽𝓮𝓶𝓮𝓱𝓕𝓪𝓽𝓮𝓶𝓮𝓱، تا این لحظه: 18 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
𝐹𝓇𝒾𝑒𝓃𝒹𝓈𝒽𝒾𝓅 𝓌𝒾𝓉𝒽 𝐹𝒶𝓉𝑒𝓂𝑒𝒽 𝒮𝒶𝓃𝒶𝐹𝓇𝒾𝑒𝓃𝒹𝓈𝒽𝒾𝓅 𝓌𝒾𝓉𝒽 𝐹𝒶𝓉𝑒𝓂𝑒𝒽 𝒮𝒶𝓃𝒶، تا این لحظه: 2 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
𝓒𝓸𝓸𝓴𝓲𝓮 𝓬𝓸𝓶𝓮𝓼 𝓽𝓸 𝓸𝓾𝓻 𝓱𝓸𝓾𝓼𝓮𝓒𝓸𝓸𝓴𝓲𝓮 𝓬𝓸𝓶𝓮𝓼 𝓽𝓸 𝓸𝓾𝓻 𝓱𝓸𝓾𝓼𝓮، تا این لحظه: 3 سال و 7 روز سن داره
𝓞𝓭𝓲𝓷 𝓬𝓸𝓶𝓮𝓼 𝓽𝓸 𝓸𝓾𝓻 𝓱𝓸𝓾𝓼𝓮𝓞𝓭𝓲𝓷 𝓬𝓸𝓶𝓮𝓼 𝓽𝓸 𝓸𝓾𝓻 𝓱𝓸𝓾𝓼𝓮، تا این لحظه: 1 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

داستان های خواهر بزرگ 13 ساله

بیاید دنیا رو رنگی کنیم🌈

خاطرات امروز+حس عجیب

1400/1/11 22:17
140 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح یکم دیر بیدار شدم🥱 و چند ساعت بعد ناهار آماده شد🥘 ناهار ماهی بود و من خیلی خوشم اومد چون یک عالمه سرخ شده بود و من دوست دارم هم ماهی هم مرغ زیاد سرخ بشه. ماهی هم ماهی سفید بود که ماهی موردعلاقه منه. سبزی پلو هم به شدت خوب بود
بعد از ناهار یکم تو نی وبلاگ چرخیدم و کتاب خوندم (کتاب مدرسه جن زده و یک عدد نوخودی به فروش میرسد) تا اینکه بعد از ظهر شد و ما رفتیم بیرون. البته بارون میومد و کم کم هم شدید شد. رفتیم گل و بلبل و بستنی خوردیم.خیلی بستنی گل و بلبل خوبه برعکس عمو رحیم. بعد هم رفتیم خرید. 🛒🛍 و من یک مقدار مینی کیک خیلی خوشمزه و گوگولی خریدم منظورم کاپ کیک نیست هاااااا مینی کیک یعنی کاپ کیک خیلی خیلی خیلی کوچولو🧁🧁. درکل عالی بود. درضمن یه حس عجیبی دارم حس میکنم بعد درد دل دیروزم تو وبلاگ که رمز داشت و شما نخوندید قراره آرزوم براورده بشه. نمیدونم

پسندها (2)

نظرات (0)