تولد وبلاگم و ۱۳ به در
امروز دوباره ناهار جوجه کباب داشتیم. خیلی خوبه که حیاط داریم و حیاطمون باربیکیو داره که روش جوجه کباب درست کنیم. گاهی با خودم فکر میکنم اگر خواهر و برادری داشتم بازم این خونه و خونه آپارتمانمون که کردیمش کتابخونه به من میرسید یا نه.
همونطور که پدرم جوجه کباب رو آماده میکرد مادرم حیاط رو جارو میکرد
حیاطمون پر از گلای زرد یا همون آبشار طلایی شده
و بلاخره کباب حاظر شد و نشستیم ناهار بخوریم. خیلی خوشمزه بود
بعد از ناهار کمی استراحت کردیم و بعد از اون از خونه اومدیم بیرون تا سیزده به در خوبی رو داشته باشیم. ماهی و سبزه مون رو هم با خودمون بردیم. رفتیم پارک نوشیروانی بابل و ماهی رو انداختیم تو استخرش. ۱ هفته قبل از عید ماهی خریدیم و ماهی ها سه تا بودن، ۲ روز پیش یکی شون مرد. ۲ تا موندن و امروز انداختیمشون تو دریاچه پارک. اینم آخرین عکس ماهی ها
و الان هم تو راه خارج از شهر هستیم و من دارم براتون مینویسم. قراره سبزمان رو خارج از شهر بذاریم. از شهر خارج شدیم. دقیقا ساعت ۶ و ۴۰ دقیقه یا همین الان.
راستی بچه ها همین الان یه پیراهن به شدت خوشگل خریدم با پارچه هندی
سبزه رو هم انداختیم و این هم عکسش
تو این عکس تبدیل به یک نقطه سبز شده
بعد رفتیم به بستنی فروشی نعمت و بستنی خوردیم.
در کل خیلی خوش گذشت.