ادم سرشو به کدوم دیوار بکوبه؟
اقا امروز زنگ پرورشی داشتیم، بچه ها به معلم گفتن تو حرف نزن ما میخوایم درباره فراانسان و ماروا طبیعه صحبت کنیم.
بعد همکلاسیم اومد جلو گفت ما یه قرآن داریم که از پیامبر به اجدادمون رسیده (!) و پوستش از پوست اهو. بعد فامیلای دیگمون گفتن این قران باید برای ما باشه و به ما برسه دو تا از جز هاش رو دزدیدن و اینها. چون قرآنه هر سی جزش از هم جدا بودن.
بعد میگفت اره تو روستا هرکی میمرد این قرانه میلرزید تا اینکه دو جزش رو دزدیدن و دیگه نلرزید. همه هم میدونن و همه هم میتونن شهادت ب
حالا اون به کنار. برگشت گفت ما نسل اندر نسل سیدیم. انگار بقیه سیدا شناسنامشون یکهو از تو تخم مرغ شانسی درومده. بعد چون سیدیم پدر پدربزرگم وقتی کفشاشو پرت میکرد دم در میرفت تو خونه، موقع بیرون رفتن کفش جلو پاهاش خود به خود جفت میشد. وای خداااااااااا
بعد بهش میگم بابا خواهر من کفش جلو پای خود پیامبرم جفت نمیشد تو چی میگی
وای.وای. دختره برگشتههههه میگه مگه پیامبر سید بود؟
اخه وایییییییی. بابا اسکلن خل مغزن چین.
وای خدایا
ادم سرشو به کدوم دیوار بکوبه
خدایا منو بکش